مشکلات در روابط زناشويي

مشکلات در روابط زناشويي

 

برخي از زندگي هاي مشترک به علت نارضايتي از روابط زناشويي منجر به جدايي مي شوند . براي مثال آقايي اظهار داشته است که بعد از 28 سال زندگي مشترک ، همسرش به دليل اينکه از رابطه زناشويي راضي نيست ؛ درخواست جدايي دارد . وي اظهار داشته است که در طول اين 28 سال هر زمان که از همسرش درخواست هم بستر شدن داشته ، به همسرش تحميل شده است. حال همسر بعد از گذشت 28 سال مايل به داشتن رابطه زناشويي با همسر و  ادامه ي زندگي نيست و درخواست طلاق دارد. 

در صورت وجود مشکل در روابط زناشويي و منجر شدن آن به طلاق و احساس سردي خانمها در رابطه زناشويي ، آيا اين مشکل قابل حل است؟

اين موضوع مي تواند زمينه هاي متعددي را  داشته باشد . گاهي به علت اينکه يکي از طرفين رابطه ( زن يا مرد ) رفتار جنسي مناسب را بلد نيستند و در نتيجه نمي توانند همسرشان را به آن سطح رضايتمندي از رابطه جنسي برسانند و اين باعث مي شود که طرف مقابل تمايلي به دفعات بعدي رابطه زناشويي نداشته باشد . در اين موارد، مي توان با آموزش رفتار جنسي مناسب ، مشکل را حل کرد .

گاهي اوقات ممکن است يک فرد به علت رعايت نکردن بهداشت فردي مسبب بروز اين مشکل شده باشد . براي مثال مسواک نزدن و به رختخواب رفتن ،  استحمام نکردن و رعايت نکردن بهداشت فردي سبب مي‌شود که براي فرد مقابل دافعه اي ايجاد شود . حتما بايد در حد طبيعي و نرمال بهداشت فردي رعايت شود ؛ يعني به صورت وسواس گونه به اين موضوع ننگريم و نگوييم که بايد حتما قبل از برقراري رابطه زناشويي استحمام و اصلاح انجام شود. براي مثال فرد صبح قبل از بيرون رفتن از منزل استحمام کرده و در طول روز پاکيزه است . دندان ها نيز هر شب بايد مسواک شود . بهداشت فردي را رعايت کنيم تا همسر کشش و رغبت جنسي را داشته باشد .

گاهي اوقات به دليل نداشتن شناخت نسبت به شيوه هايي که همسر ارضاء مي شود ، رابطه جنسي قطع مي‌شود و يا به دفعات کم مي رسد . يعني شوهر فکر مي کند که به خوبي ارتباط زناشويي را بلد است ، اما در حقيقت نمي داند که چگونه مي تواند همسر خود را ارضاء کند و حاضر نيست که اين موضوع را بپذيرد که هنوز شيوه هايي وجود دارد که آنها را فرانگرفته است .در اين موارد به محض اينکه آموزش هاي لازم به اين زن و شوهرها داده مي شود، به راحتي رابطه زناشويي آنها گرم مي شود و وضعيت آنها به روال طبيعي بر مي گردد .

گاهي به دليل اينکه دفعات رابطه زناشويي با فاصله طولاني رخ مي دهد ، مرد دچار انزال و ارگاسم زودرس مي شود و قبل از اينکه همسرش بتواند به ارگاسم برسد ، مرد رابطه را تمام مي کند .در نتيجه زن از رابطه زناشويي بهره لازم را نمي برد و باعث ايجاد مشکل مي شود ، تداوم اين امر سبب مي شود در طولاني مدت رابطه زناشويي سرد شود.

به همين جهت توصيه مي شود که حتماً دفعات رابطه زناشويي نزديک به هم باشد . براي مثال اگر در نظر بگيريد که زن و شوهري ماهي يک بار رابطه زناشويي دارند و در نتيجه مرد سريعا به ارگاسم مي رسد، حتما بايد دفعات اين رابطه نزديک تر شود و بايد تلاش کنند دفعات رابطه زناشويي را به 2 يا 3 بار در هفته برسانند ، پس طول انزال بسيار مناسب مي شود و زن هم فرصت رسيدن به ارگاسم را پيدا مي کند .  اين روال مانند يک سيکل معيوب است ؛ يعني وقتي زني به دليل انزال سريع همسرش از رابطه زناشويي با همسرش ممانعت کند، براي دفعه بعد انزال سريع تر اتفاق مي افتد ، باز هم دافعه بيشتر و بيشتر مي شود و مانند يک سيکل معيوب هميشه در ذهن طرفين باقي مي ماند که همسر من نمي تواند من را ارضاء  کند . به همين دليل بايد زن و شوهر در رابطه زناشويي به جاي ايجاد اضطراب به همديگر کمک کنند تا در دفعات بعدي رابطه مطلوب تر و رضايتمندتري را داشته باشند، با دادن روحيه به يکديگر و احساس رضايت، تلاش کنند تا رابطه زناشويي را در نوبت خيلي نزديک  و در حوزه درستي از رابطه قرار دهند .

زوج هاي جوان تازه ازدواج کرده توجه داشته باشند که بايد سهم هر يک را در رابطه زناشويي در نظر بگيرند و با حفظ رابطه صحيح زناشويي از نظر شرايط رواني ،  احساسات و عواطف ، بستر مناسبي براي حفظ زندگي فراهم شود و پس از سالها زندگي با وجود فرزندان، رابطه آنها منجر به طلاق و جدايي نشود،  آيا مواردي وجود دارد که آقايان درخواست جدايي داشته باشند؟

بله ، به خصوص آقاياني که معتقدند زندگي بايد از همه لحاظ گرم باشد . گاهي اوقات زن و شوهرها فکر مي کنند که زن و شوهري يعني هم خانه بودن ، در حاليکه اساسا اين نگاه مخرب است .بطور مثال زن و شوهري مراجعه کردند که پسر 21 ساله و دختر 19 ساله داشتند و 5 سال اخير را از هم جدا مي خوابيدند . قطعا رابطه روزانه اين زوج نيز تخريب خواهد شد . اين زوج بعد از ساليان سال زندگي به اين نتيجه رسيده بودند که از هم جدا شوند . هميشه رابطه عاطفي از بستر شب تغذيه مي‌شود . اگر بستر شب تعطيل است ، رابطه عاطفي روز هم تعطيل مي‌شود و هيچ رابطه عاطفي براي زن و شوهري که فقط نقش دو هم خانه را دارند وجود ندارد .

در موردي که اشاره کردم آقا اظهار مي داشت که به دليل رفتارهاي پرخاشگرانه همسرم در طول روز به همسرم تمايلي ندارم . همسر وي نيز دليل اين رفتار را ارتباط پنهاني مرد در بيرون از منزل مي پنداشت . اما بعد از بررسي مشخص شد که حقيقتاً آقا به دليل رفتارهاي پرخاشگرانه همسرش تمايل غريزي اش تحت‌الشعاع قرار گرفته  و تمايلش را نسبت به همسرش از دست داده است .

روابط پرخاشگرانه و نوع رفتارهاي زوجين يا يکديگر و روابط زناشويي مي توانند علت و معلول يکديگر باشند ؛ يعني رابطه زناشويي هنگام شب مي تواند مقداري از مشکلات در روز را حل کند و يا با احساس و عاطفه طرفين به تعادل برسد و همچنين رفتار و عاطفه ، ابراز نظر و ابراز علاقه در طول روز نيز مي‌تواند روي تمايلات رابطه زناشويي هنگام شب تأثيرگذار باشد ؟

قطعا همينطور است . در رابطه متقابل ، بستر شب را روز تدارک مي بيند . هنگاميکه در روز رفتار انساني و مناسبي داريم ، شب نبز تمايل داريم با همان نگاه ارزشمند در کنار هم باشيم. به طور کلي در رابطه مستمر مثل رابطه زن و شوهري قطعاً بايد به خاطر داشته باشيم که رفتار روز ما تعيين کننده رابطه شب ما است و از طرفي رابطه گرم شب و رضايتمند زناشويي ، کمک کننده و تقويت کننده رابطه عاطفي روز است . زن و شوهري که رابطه زناشويي گرمي دارند، در طول روز رابطه عاطفي بسيار خوبي دارند و مشکلات روز را به راحتي حل مي‌کنند. و از طرفي در روز زن و شوهري که مناسب شان و منزلت هم رفتار مي‌کنند در شب نيز يک رابطه همراه با اشتياق و ميل دارند.

راه حل و راهکار پيشنهادي شما براي حل مشکل در اولين قدم چيست ؟

در اولين قدم بايد آموزش هاي لازم در حوزه مشکلات زوجين را به آنها داد . يعني اگر رفتار جنسي مناسب را بلد نيستند به آنها آموزش داد و يا اگر در حوزه بهداشت فردي مشکل دارند آن را برطرف کرد ؛ يعني مقدمات اوليه يک رابطه زناشويي را به آنها آموزش دهيم .

مجري : از نظر شما قدم اول ، حل مشکل رابطه زناشويي است يا حل ديگر مشکلات ؟ براي مثال در موردي که شما مطرح کرديد خانم؛ رفتار پرخاشگر دارد و اين موضوع سايه روي روابط زناشويي مي اندازد و تمايل هر دو طرف را از بين مي برد ، آيا آن رفتارها ريشه‌يابي مي شود؟

در موارد خاص مانند موردي که مثال زده شد خانم مبتلا به بيماري نوسان خلق بود و به اين دليل بسيار تحريک پذير ، عصبي و پرخاشگر  ، با مطالعه باليني که انجام شد مشخص شد مادر ، خواهر و اعضاي خانواده همه اينگونه هستند و با بررسي ژنتيک مشخص شد که خانواده داراي بيماري نوسان خلق است.

لذا اين بيماري بايد درمان شود که فرد با يک آستانه تحمل نرمال و طبيعي بتواند در روابط بين فردي رابطه برقرار کند.براي اين مورد خاص ابتدا مراجعه به روان پزشک و مصرف دارو در نظر گرفته شد و به طور موازي با درمان بيماري ، رابطه عاطفي تخريب شده که تحت تأثير بيماري قرار گرفته بود ، با بالا بردن سطح بينش همسر ترميم شد .

خيلي اوقات به دليل عدم آگاهي و شناخت بيماري‌هاي اعصاب و روان و به دليل اينکه بيماري براي مردم شناخته شده نيست و همسران فکر نمي‌کنند که بيماري رواني سبب بروز رفتارهاي ناهنجار مي شود و در صورت تجويز دارو حالت تدافعي مي گيرند . بيماري نوسان خلق به دليل تغييرات يک نمک در مغز به نام ليتيوم صورت مي‌گيرد  و کافي است فرد با مصرف اين نمک به مرحله تثبيت خلق برسد . يا بيمارهاي ديگر همچون افسردگي به راحتي با دارو درمان مي شود . بيماري نوسان خلق مي‌تواند فرد را به شخصي تبديل کند که آستانه تحمل پاييني دارد و از برقراري رابطه زناشويي پرهيز کند .

بنابراين گاهي بيماري هاي رفتاري ، ساليان سال رابطه زن و شوهري  را به خطر مي اندازد و همسران جرات مواجه شدن با بيماري را ندارند و اين در حاليست که بيماري در حال تخريب زندگي خود، همسر  و فرزندان است .

ضمن درمان بيماري بطور موازي، رابطه عاطفي تخريب شده از بيماري را مي توان ترميم کرد .  پس از اينکه رابطه عاطفي احياء شد همسران مي توانند به رابطه جنسي مناسب دست پيدا کنند و  اگر همسران آموزه هاي مناسبي را جهت برقراري رابطه جنسي ندارند آموزشهاي لازم را بسته به خلاء هايي که هر دو نفر دارند به آنان داده شود تا بتوانند يک رابطه زناشويي موفق را کسب کنند.

 

زمان انتشار: پنجشنبه 08 اسفند 1392 (10 سال قبل)
تعداد بازدید: ۷۹۸۶